حق (راستی)حق، وصف و مصدری پربسامد در قرآن و حدیث و متون فقهی، دالّ بر راستی و واقعیت. این واژه در فلسفه و عرفان نیز کاربرد فراوان دارد. فهرست مندرجات۲ - مهم ترین معانی حق ۳ - واژه حق در زبانهای سامی باستانی ۴ - واژه حق در قرآن ۵ - مهمترین معنای واژه حق در قرآن ۶ - معرفی خداوند بعنوان عین حق در آیات قرآن ۷ - معرفی خداوند بعنوان عین حق در تفاسیر ۸ - وصف افعال خداوند بوسیله واژه حق در قرآن و تفاسیر ۹ - وعدههای الهی بارزترین مصادیق قول خداوند ۱۰ - حق بودن وعدههای الهی ۱۱ - حق، عقیده مطابق با واقع ۱۲ - درک کنندگان حق در قرآن ۱۳ - فعل حق از دیدگاه علامه طباطبائی ۱۴ - آثار پیروی از حق در قرآن ۱۵ - دلالت حقوقی واژه حق در قرآن ۱۶ - ساختار نحوی ویژه واژه حق در قرآن ۱۷ - تعبیر حَقُّ الیقین در قرآن ۱۸ - آثار متابعت از حق در روایات ۱۹ - عوامل بازدارنده انسان از حق ۲۰ - حق در کلام پیامبر ۲۱ - حق در کلام حضرت علی ۲۲ - بازگو نمودن حق در هر شرایطی ۲۳ - آمیختگی حق با باطل ۲۴ - توصیف اهل حق در احادیث شیعی ۲۵ - معنای حقوقی حق در احادیث ۲۶ - پانویس ۲۷ - منابع ۱ - معنای لغوی حقبرای ریشه حق، دو معنای اصلی ذکر شده است: یکی استحکام و استواری، چنانکه «ثوب محقَّق» به معنای لباس یا پارچهای با بافت محکم است؛ و دیگری موافقت و مطابقت، چنانکه به حفرهای که پاشنه در، در آن قرار میگیرد و می چرخد «حِقِّ الباب» و به محل اتصال دو استخوان «حُق» میگویند. [۱]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، ذیل حق، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
[۲]
ابنفارس، مقاییس، ذیل حق،
[۳]
حسین بن محمد راغباصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل حق، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران۱۳۳۲ش.
مهمترین کاربردهای ریشه حق ق، نخست مصدرهای حق و حقیقت بهمعنای واقعیت است و دوم، صفت حق است در وصف اعتقاد یا حکمی که با واقعیت مطابقت دارد. [۴]
حسین بن محمد راغباصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل حق، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران۱۳۳۲ش.
[۵]
محمداعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۹، بیروت: دارصادر.
[۶]
Toshihiko ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷، مونترال ۱۹۶۶.
۲ - مهم ترین معانی حقمشتقات اسمی و فعلی ریشه حق ق بر مفاهیم مختلف مادّی و انتزاعی دلالت دارد که مشهورترین این معانی عبارتاند از: نقیض باطل، موجود ثابت و انکارناپذیر، نامی برای خدا، وجوب، شایستگی، یقین، نصیب و بهره، خالص و محض هر شیء، وسط شیء، استوار و ظاهر ساختن، هر نوع بلوغ و رسیدن مانند رسیدن شتربچه به وضعی که بتوان بر او بار برد، فربه شدن شتر، طلوع خورشید، کامل شدن بهار و معانیای با شهرت کمتر چون پرچم، سفر شبانه، خانه عنکبوت و ظرفی که بتوان بر روی آن حکاکی نمود. [۷]
خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل حق، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
[۸]
محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل حق، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره.
[۹]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، ذیل حق، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۰]
ابنفارس، مقاییس ذیل حق.
[۱۱]
ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل حق، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
[۱۲]
ابنمنظور، لسان العرب، ذیل حق
[۱۳]
محمد بن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ذیل حق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
۳ - واژه حق در زبانهای سامی باستانیدر برخی دیگر از زبانهای سامی باستانی، مانند عبری، کنعانی، آرامی و سریانی، اصلِ «ح ق» به صورتها و معانی گوناگون رایج بوده و در کتاب مقدّس عبری، ۲۵۰ واژه از این ریشه آمده است. [۱۴]
ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، جهان اسلام،۱۹۶۴
[۱۵]
ویلهلم گزنیوس، ج۱، صCCCI، عبری Gesenius و واژگان Chaldee به کتاب مقدس عهد عتیق،ذیل "ppπ"، ترجمه با اضافات و اصلاحات از اصطلاحنامه نویسنده و دیگر آثار ساموئل Prideaux Tregelles، لندن ۱۸۸۴.
در عهد قدیم، اشتقاقهای حق ("PPπ") به معنای حک کردن بر چوب، سنگ یا فلز [۱۶]
ابنمنظور، لسان العرب، ذیل «حق»،
[۱۷]
محمد بن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ذیل «حق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
اشتقاقهای حُق و حَقه به معنای ظرفی که بتوان بر آن حکاکی کرد، ثبت کردن، ترسیم کردن، مقرر کردن، فرمان، قانون، سنّت متداول یا رسم مربوط به خدا یا انسانها، طبیعت ِ اشیا، حقوق و امتیاز بهکار رفته است، [۱۸]
ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت) "، ج۱، ص۶۰، جهان اسلام،۱۹۶۴ LIV (۱۹۶۴).
[۱۹]
ویلهلم گزنیوس، ج۱، صCCCI، عبری Gesenius و واژگان Chaldee به کتاب مقدس عهد عتیق،ذیل "ppπ"، ترجمه با اضافات و اصلاحات از اصطلاحنامه نویسنده و دیگر آثار ساموئل Prideaux Tregelles، لندن ۱۸۸۴.
اما در میان همه زبانهای سامی، گستردهترین حوزه معنایی و کاملترین و عالی ترین معانی حق و مشتقات آن را در زبان عربی میتوان یافت که نه فقط بر افعال و اشیای مادّی، بلکه بر کیفیات، صفات و واقعیات غیرمادّی نیز دلالت دارد. [۲۰]
ادوین کالورلی، ج۱، ص۵۷، "اهل حق (حقیقت) "، جهان اسلام،۱۹۶۴
۴ - واژه حق در قرآنواژه حق و مشتقات آن در قرآن ۲۸۷ بار، در حوزههای معنایی گوناگون، بهکار رفته است. [۲۱]
محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل حق، قم ۱۳۸۰ش.
۵ - مهمترین معنای واژه حق در قرآنمهمترین زمینه معنایی واژه حق در قرآن، مربوط به مفاهیم وجود و هستی است. مطابق آیات قرآن، مصداق کامل و منشأ اصلی حق، خداوند است. علاوه بر این، الحق یکی از اسماءالحسنی است. ۶ - معرفی خداوند بعنوان عین حق در آیات قرآنآیاتی که خدا را عین حق دانسته یا با وصف حق توصیف کرده در دو زمینه اصلی بیان شده است: نخست آیاتی که بر قدرت عظیم خدا به عنوان منشأ هر ایجاد و تغییر و تحول در عالم هستی تأکید میکند، مانند آیات مربوط به مراحل خلقت انسان و تدبیر امور او، تدبیر روز و شب و تسخیر موجودات. دسته دوم آیات مربوط به بعث، بازگرداندن انسان به سوی خدا و شهادت اعضا و جوارح بر اعمال انسان است. در آیات دسته نخست، حق در مقابل باطل یعنی همان بتها و معبودهای مشرکان و هرگونه اختراع بی بنیاد بهمعنای امری بسیار واقعی و نیرویی زنده مطرح میشود که در همه فرایندهای زندگی و مرگ در جهان هستی سریان دارد [۳۶]
Toshihiko ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، مونترال ۱۹۶۶.
و این حقیقتی است که به تصریح دسته دوم آیات، در آخرت بر همگان، حتی کافران و مشرکان، نیز آشکار میشود.۷ - معرفی خداوند بعنوان عین حق در تفاسیرتفسیر این حوزه معنایی حق، در آثار مفسران، عموماً صبغههای فلسفی دارد، چنانکه مفسران، حق را در این آیات به معنای موجود ثابتی دانستهاند که نمیتوان در وجود او تردید کرد و هیچگونه باطلی، از نقص و تغییر و فنا، در او راه ندارد. در تحلیل این معنا، فخررازی [۳۷]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل رعد: ۱۴، قاهره، چاپ افست تهران.
توضیح میدهد که موجود، یا عدم می پذیرد و باطل میشود، یا عدم و بطلان ندارد و بنابراین، واجبالوجود شایسته ترین موجودی است که می توان او را حق نامید. او یگانه موجود مطلق، غنی و قائم به ذات است که هستی همه موجودات دیگر از اوست و همه مسخَّر و نیازمند اویند و اوست که نظام حق را در عالم جاری میسازد. [۳۸]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل طه: ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۳۹]
زمخشری، الکشاف، ذیل حج: ۶،
[۴۰]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل انعام: ۶۲
[۴۱]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل حج: ۶، قاهره، چاپ افست تهران.
[۴۲]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل حج: ۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۴۳]
طباطبائی، المیزان، ذیل حج: ۶
همنشینی وصف حق با صفات ولایت علوّ، سلطنت و مالکیت خدا در آیات متعدد، مؤید این معناست. مفسران با این استدلال که هستی همه موجودات، جز خدا، به باطل، یعنی نقص و تغییر فنا، آمیخته است، [۴۸]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل یونس: ۵۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۴۹]
طباطبائی، المیزان، ذیل انبیاء: ۲۴
نشان میدهند که دریافت حقیقتِ مفهوم حق، مستلزم اثبات توحید حق است. به این بیان که حقِ حقیقی و محض، که به هیچ باطلی مشوب نیست، یگانه و همان ذات احدیت است؛ ازهمینرو، در تعابیر قرآنی «لاتَقُولوا علی اللّهِ اِلّا الحقَّ» و «لَه دَعَوةُ الحَقِّ»، قول حق و دعوت حق را همان اعتقاد به توحید، تنزیه خدا از شریک یا ادای عبارت تهلیل دانستهاند. [۵۲]
طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن، ذیل رعد: ۱۴
[۵۳]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل رعد: ۱۴، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۵۴]
زمخشری، الکشاف، ذیل نساء: ۱۷۱
[۵۵]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل رعد: ۱۴
چون از حق محض، جز حق صادر نمیشود ۸ - وصف افعال خداوند بوسیله واژه حق در قرآن و تفاسیرهمه افعال خدا در قرآن با تعبیر «بالحق» وصف میشود، از خلقت آسمانها و زمین و خورشید و ماه تا ارسال رُسُل، نزول قرآن بر پیامبر صلی الله علیه وآله خروج پیامبر از مدینه برای جنگ بدر، نزول فرشتگان،نزول عذاب، داوری در روز قیامت و موارد متعدد دیگر. به رغم یکسانی تعبیر بهکار رفته در این آیات، مفسران معانی مختلفی برای آن ذکر کردهاند که وجه اشتراک بیشتر آنها، توصیف این افعال به حکمت، به معنای فعل دارای هدف و غایت صحیح، یا وقوع حتمی است. [۷۳]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آلعمران: ۴، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۷۴]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۷۳، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۷۵]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل یونس: ۵، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۷۶]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل شوری: ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۷۷]
زمخشری، الکشاف، ذیل آلعمران: ۴
[۷۸]
زمخشری، الکشاف، ذیل انعام: ۷۳
[۷۹]
زمخشری، الکشاف، ذیل یونس: ۵
[۸۰]
زمخشری، الکشاف، ذیل شوری: ۱۷
[۸۱]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل آلعمران: ۴
[۸۲]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل انعام: ۷۳
[۸۳]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل یونس: ۵
[۸۴]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل شوری: ۱۷
[۸۵]
طباطبائی، المیزان، ذیل آلعمران: ۴
[۸۶]
طباطبائی، المیزان، ذیل انعام: ۷۳
[۸۷]
طباطبائی، المیزان، ذیل یونس: ۵
[۸۸]
طباطبائی، المیزان، ذیل شوری: ۱۷
براساس آیات قرآن، «قول خدا» نیز، که عین فعل اوست، حق است. [۹۱]
طباطبائی، المیزان، ذیل انعام: ۷۳
طباطبائی [۹۲]
طباطبائی، المیزان، ذیل احزاب: ۴
حق بودن قول خدا را به این معنا دانسته است که اگر از چیزی خبر دهد، مطابق با خبر الهی واقع میشود و اگر حُکمی را انشا کند، آثاری که با مصلحت واقعی مطابقت دارد، بر آن مترتب میشود. مفسران، اطلاق «حق» بر قرآن یا توصیف نزول آن به «حق» را در آیات متعدد به همین معنا دانستهاند. [۹۸]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آلعمران: ۳، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۹۹]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۰۰]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل اسراء: ۱۰۵، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۰۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل زخرف: ۳۰ـ۳۱، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۰۲]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل محمد: ۲، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۰۳]
زمخشری، الکشاف ذیل آلعمران: ۳
[۱۰۴]
زمخشری، الکشاف،ذیل انعام: ۱۱۴
[۱۰۵]
زمخشری، الکشاف،ذیل اسراء: ۱۰۵
[۱۰۶]
زمخشری، الکشاف،ذیل زخرف: ۳۰ـ۳۱،
[۱۰۷]
زمخشری، الکشاف، محمد: ۲
[۱۰۸]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل آلعمران: ۳
[۱۰۹]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل انعام: ۱۱۴
[۱۱۰]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل اسراء: ۱۰۵
[۱۱۱]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل زخرف: ۳۰ـ۳۱
[۱۱۲]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل محمد: ۲
همچنین، ترکیب اضافی «قَوْلَ الحَقِّ» درباره حضرت عیسی علیهالسلام، عمومآ تعبیری دیگر از کلمةاللّه تفسیر میشود [۱۱۶]
زمخشری، الکشاف،ذیل نساء: ۱۷۱
[۱۱۷]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل نساء: ۱۷۱، قاهره، چاپ افست تهران.
که به نحوه خاص خلقت حضرت عیسی به واسطه یک کلمه خدا کُن مربوط است. [۱۱۹]
زمخشری، الکشاف، ذیل نساء: ۱۷۱
[۱۲۰]
طباطبائی، المیزان، ذیل نساء: ۱۷۱
۹ - وعدههای الهی بارزترین مصادیق قول خداوندوعدههای الهی، که از بارزترین مصادیق قول خداوند هستند، در آیات متعدد، با تعبیر «اِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» (یونس: سوره: ۴؛ یونس: سوره: ۵۵؛ وصف شدهاند. ۱۰ - حق بودن وعدههای الهیمانند نصرت و اعزاز دین پیامبر، برگشت انسانها به سوی پروردگارشان، ثواب و عقاب یا برگرداندن موسی به مادرش، به معنای وقوع حتمی آنهاست [۱۲۶]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل یونس: ۴، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۲۷]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل یونس: ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۲۸]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل هود: ۴۵، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۲۹]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل قصص: ۱۳، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۳۰]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل روم: ۶۰، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۳۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل لقمان: ۳۳، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۳۲]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل غافر: ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۳۳]
زمخشری، الکشاف، ذیل یونس: ۴
[۱۳۴]
زمخشری، الکشاف، ذیل یونس: ۵۵
[۱۳۵]
زمخشری، الکشاف، ذیل هود: ۴۵
[۱۳۶]
زمخشری، الکشاف، ذیل قصص: ۱۳
[۱۳۷]
زمخشری، الکشاف، ذیل روم: ۶۰
[۱۳۸]
زمخشری، الکشاف، ذیل لقمان: ۳۳
[۱۳۹]
زمخشری، الکشاف،ذیل غافر: ۵۵
همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، «حَقَّ عَلیهِ کلمةُ العَذابِ» و مشابه اینها، حاکی از محقق شدن قولِ وعیدی خداوند درباره گمراهی و عذاب کافران در دنیا و آخرت است.۱۱ - حق، عقیده مطابق با واقعواژه حق، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده. [۱۴۵]
حسین بن محمد راغباصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل حق، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران۱۳۳۲ش.
از این وجه، حوزه معنایی دیگر حق در قرآن، در زمینه عقیده و فعل انسان است. در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. [۱۴۸]
حسین بن محمد راغباصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل حق، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران۱۳۳۲ش.
[۱۴۹]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل حج: ۶، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۵۰]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل فرقان: ۲۶، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۵۱]
طباطبائی، المیزان، ذیل رعد: ۱۷
[۱۵۲]
طباطبائی، المیزان، ذیل انبیاء: ۱۸
در این معنا حق مقابل «ظن» و «ضلال» قرار میگیرد. [۱۵۵]
زمخشری، الکشاف، ذیل یونس: ۳۵
مثال معروف حق و باطل در آیه ۱۷ سوره رعد بیان میکند که موضع انسانها در برابر حقیقت متفاوت است؛ برخی حق بودنِ حقایقی چون قرآن را درمی یابند و برخی نسبت به آن کور و چشم بستهاند. مطابق این تمثیل، از آبی که خدا از آسمان فرو میفرستد،دشتها به قدر خود مقداری از آب را در خود روان می کنند و کف زائد را سیل میبرد. همچنین زیورآلاتی که در آتش گداخته میشود، مادّه خالصی دارد که باقی میماند و پس ماندههایی که بیفایده است. [۱۵۷]
ابوالفتوح رازی، روضالجِنان و روحالجَنان فی تفسیر القرآن، ذیل رعد: ۱۷، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش.
[۱۵۸]
سیوطی، الاتقان، ذیل رعد: ۱۷
در این تمثیل، ویژگی مهم و مؤکد حق، ثبات و منشأ آثار بودن است و خصوصیت باطل، ظاهرنمایی و بی ثمری است. [۱۵۹]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل رعد: ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۶۰]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل رعد: ۱۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
به همین ترتیب، در عالم هستی، موجودی حق است که ثابت باشد و هرچه ناپایدار و میرا باشد، از این جهت، باطل است. [۱۶۱]
طباطبائی، المیزان، ذیل رعد: ۱۷
براین اساس، اگر انسان معتقد به چیزی باشد که وجود خارجی ندارد، یا برای موجودات، خواص وجودیای فرض کند که فاقد آن باشند، مانند استقلال یا بقا برای موجودات ممکنالموجود، یا اعتقاد به تجسد یافتن خدا در شخص انسانی، این عقاید باطل است. [۱۶۲]
عبدالرزاق کاشی، شرح فصوصالحکم، ج۱، ص۳۰۳، چاپ مجید هادیزاده، تهران ۱۳۸۳ش.
[۱۶۳]
طباطبائی، المیزان، ذیل رعد: ۱۷
[۱۶۴]
Toshihiko ایزوتسو، عرفان و تائویسم: یک مطالعه مقایسهای از مفاهیم کلیدی فلسفی، ج۱، ص۳۳، توکیو ۱۹۸۳.
۱۲ - درک کنندگان حق در قرآنقرآن افراد خاصی را به عنوان کسانی که حق (بهطور خاص، حق بودنِ قرآن) را در می یابند، معرفی کرده است: کسانی که از جانب خدا به ایشان علم داده شده، صاحبان خردهای ناب، برخی از اهل کتاب، و مؤمنان. این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرمدلی و دارا بودن بصیرت، وصف شدهاند. ۱۳ - فعل حق از دیدگاه علامه طباطبائیعلاوه بر حوزه معرفت، به بیان طباطبائی [۱۷۶]
طباطبائی، المیزان، ذیل رعد: ۱۷
در حوزه افعال انسانها نیز هر فعل هنگامی حق است که با غایت و نتیجهای که برایش مقرر شده است (مانند سیری برای خوردن)، هماهنگ باشد، در غیر این صورت، فعل باطل است.ظاهرآ تعبیر «بِغَیرِالحقّ» در توصیف برخی افعال انسانها از همین باب است؛ افعالی چون غلوّ در دین، بَغیْ (ظلم)، بیرون راندن مؤمنان از سرزمینشان و فَرَح. تعبیر «یا اَیها النّاسُ اِنَّما بَغیکُم عَلی اَنفُسِکُم»، و تأکید بر اینکه عذاب قوم مستکبر عاد در آخرت خوارکنندهتر از عذاب دنیوی آنهاست، دلالتی ضمنی است بر اینکه اینگونه اعمال، انسانها را به هدف و غایتی که در پی آناند نمیرساند. چون در عالم وجود، حقِ مطلق فقط خداوند است و تنها اوست که به سوی حق هدایت میکند و دستیابی انسان به حقیقت در اندیشه و کردار، جز با پیروی از دین حق میسر نیست. دین حق، که همان اسلام است، [۱۸۹]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل توبه: ۲۹، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۹۰]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل توبه: ۳۳، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۹۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل صف: ۹، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۱۹۲]
زمخشری، الکشاف، ذیل توبه: ۲۹
[۱۹۳]
زمخشری، الکشاف،ذیل توبه: ۳۳
[۱۹۴]
زمخشری، الکشاف،ذیل صف: ۹
[۱۹۵]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل توبه: ۲۹
[۱۹۶]
طبرسی، مجمع البیان،ذیل توبه: ۳۳
[۱۹۷]
طبرسی، مجمع البیان،ذیل صف: ۹
[۱۹۸]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل توبه: ۲۹، قاهره، چاپ افست تهران.
[۱۹۹]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل توبه: ۳۳، قاهره، چاپ افست تهران.
[۲۰۰]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل صف: ۹، قاهره، چاپ افست تهران.
۱۴ - آثار پیروی از حق در قرآنبه دلیل موافقت با فطرت و سنّت تکوین، انسانها را در دنیا و آخرت به سعادت می رساند [۲۰۱]
طباطبائی، المیزان، ذیل توبه: ۲۹
[۲۰۲]
طباطبائی، المیزان، ذیل محمد: ۲
و به اراده الهی سرانجام بر همه ادیان چیره میگردد. قرآن در آیات متعدد، به تمثیل یا به تصریح، از پیروزی نهایی حق بر باطل خبر میدهد و انسانها را از معارضه با حق، کتمان حق، در هم آمیختن حق و باطل و تکذیب حق بازمیدارد. چون گاهی حق، مدتی پوشیده می ماند و مهلت دادن به باطل از سنّتهای الهی است و غلبه ظاهری باطل و دشواری التزام به حق ممکن است به یأس و تردید اهل حق بینجامد، [۲۱۹]
طباطبائی، المیزان، ذیل انبیاء: ۱۸
در آیات متعدد، فرمان صبر به پیامبر، با تأکید بر حق بودن وعدههای الهی قرین گشته و تواصی به حق، در کنار تواصی به صبر، از صفات مؤمنان شمرده شده است. ۱۵ - دلالت حقوقی واژه حق در قرآنگذشته از دو حوزه معنایی وجودشناسانه و معرفت شناسانه، واژه حق در قرآن با دو دلالت حقوقی نیز بهکار رفته است: یکی به معنای عمل یا تکلیفی که برعهده فرد است و بر انجام دادن آن تأکید شده است، مانند وصیت کردن یا رعایت بهره زوجه از سوی زوج در احکام طلاق، و دیگری به معنای نصیب یا بهرهای که متعلق به فرد خاصی است، مانند آیاتی که به دادن حق خویشاوندان، مسکینان و در راه ماندگان امر میکند، یا نگاه داشتن بهرهای معین از اموال را برای سائل و محروم، از ویژگیهای نمازگزاران و متقین برمیشمارد. ۱۶ - ساختار نحوی ویژه واژه حق در قرآنواژه حق در قرآن در یک ساختار نحوی ویژه «یتلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ» «اِتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ»، برای تأکید بر انجام دادن کاری به نحو کامل و شایسته بهکار رفته است؛ مانند تلاوت کتاب خدا، رعایت تقوای الهی، شناختن قدر خدا و جهاد. ۱۷ - تعبیر حَقُّ الیقین در قرآنتعبیر حَقُّ الیقین نیز، که بعدها از مهمترین اصطلاحات عرفانی شد، دوبار در قرآن به کار رفته است. اضافه حق به یقین در این ترکیب، اضافه بیانیه و برای تأکید بر حقانیت قرآن و راستی اَخبار قیامت و وقوع حتمی آن است. [۲۴۳]
طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن، ذیل حاقه: ۵۱
[۲۴۴]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل حاقه: ۵۱، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۲۴۵]
زمخشری، الکشاف، ذیل حاقه: ۵۱
[۲۴۶]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل حاقه: ۵۱
[۲۴۷]
طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن،ذیل واقعه: ۹۵
[۲۴۸]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ذیل واقعه: ۹۵، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
[۲۴۹]
زمخشری، الکشاف، ذیل واقعه: ۹۵
[۲۵۰]
طبرسی، مجمع البیان، ذیل واقعه: ۹۵
۱۸ - آثار متابعت از حق در روایاتدر جوامع حدیثی، درباره شناخت حق، استواری در راه حق و تقابل آن با باطل، مطالب بسیاری آمده است. بنابر روایات، شناخت حق از نشانههای بصیرت و دانایی است. همچنین کمال عقل در پیروی از حق و تواضع در برابر آن نهفته است. ۱۹ - عوامل بازدارنده انسان از حقدر مقابل، پیروی از هوای نفس، فراموشی آخرت و کثرتِ نزاع جاهلانه، از جمله عواملی است که انسان را از حق باز میدارد. [۲۵۵]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۴۲، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۵۶]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۸۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۵۷]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، حکمت ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
۲۰ - حق در کلام پیامبرطبق حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، راه معرفت حق، معرفت نفس، راه موافقت با حق، مخالفت با نفس، راه رسیدن به رضایت حق، سخط بر نفس، راه رسیدن به حق، هجرت از نفس، راه طاعت حق، عصیان بر نفس، راه ذکر حق، فراموش کردن نفس و راه قرب به حق و انس با آن، دوری و وحشت از نفس است. [۲۵۹]
ابنابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزین فی الاحادیث الدینیة، ج۱، ص۲۴۶، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
۲۱ - حق در کلام حضرت علیهمچنین در حدیثی منسوب به حضرت علی علیهالسلام، معروف به حدیث حقیقت، امام در پی پرسش مُصرّانه کمیل بن زیاد از چیستی حقیقت، در چند عبارت عرفانی آن را وصف میکند در احادیث بر لزوم عمل به حق و پایداری بر آن بسیار تأکید شده است، حتی اگر پیامدهایی سخت، مانند قطعهقطعه شدن یا سوزانده شدن، داشته باشد. امام علی علیهالسلام به فرزند خود سفارش میکند برای حق به هر دشواریای وارد شود و شکیبایی ورزیدن در راه حق را نیکوترین خصلت برمیشمارد. [۲۶۳]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، نامه ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
قرین گشتن سفارش التزام به حق با توصیه به صبر، دشواری پایداری در راه حق را به خوبی نشان میدهد. [۲۶۴]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، نامه ۵۳، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
بنابر حدیثی از امام باقر علیهالسلام، «اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن کان مُرّآ» وصیتِ همه امامان بوده است. البته به تصریح امام علی علیهالسلام، حق به رغم سنگینی، گوارا، و باطل در عین سبکی، بدفرجام است و اهل حق مدتی کوتاه در سختی و مدتی طولانی در عافیت و آسایشاند. [۲۶۶]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، حکمت ۳۷۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
۲۲ - بازگو نمودن حق در هر شرایطیاحادیث بسیاری نیز درباره لزوم بازگو کردن حق حتی در مواردی که به ضرر فرد باشد، و همچنین گفتن حق در رضا و غضب، وارد شده است. [۲۶۸]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۳، ص۵۵، بشرح جلالالدین سیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
[۲۶۹]
ابنحِبّان، صحیح ابنحبّان، ج۲، ص۷۹، بترتیب ابنبلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۲۷۰]
ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۲، ص۵۲۶، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
[۲۷۱]
الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمدمفید، ج۱، ص۳۲، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
براساس حدیث مشهور نبوی، برترین جهاد، گفتن کلام حق در برابر سلطانِ جائر است. [۲۷۲]
ابنحنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۹، بیروت: دارصادر.
[۲۷۳]
ابن ماجه، سنن ابنماجة، ج۲، ص۱۳۳۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
[۲۷۴]
علی بن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۹۲۳، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۳ - آمیختگی حق با باطلبرخی از خطبههای حضرت علی علیهالسلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و درنتیجه لزوم افشای باطل برای جلوهگر ساختن حق دلالت دارد. در کلام علی علیهالسلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات مییابند. [۲۷۵]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۳۸، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۷۶]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۵۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۷۷]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۱۰۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
۲۴ - توصیف اهل حق در احادیث شیعیاز جمله مسائلی که در احادیث شیعی بسیار مورد توجه قرار گرفته، توصیف اهل حق است. براساس این روایات، امامان علیهمالسلام با حقاند و حق با آنهاست، امر ایشان حق است و هر قضاوت حقی نزد آنهاست ( [۲۷۸]
محمد بن حسن صفارقمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، ج۱، ص۴۹، چاپ محسن کوچهباغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
[۲۸۰]
ابنابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۷۷، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
[۲۸۱]
ابن بابویه، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۸، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
علی علیهالسلام تصریح میکند که رایت حق در دست اهلبیت علیهمالسلام است و تنها راه رستگاری، همراهی با آنان و پیروی از آنان است. [۲۸۲]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۸۷، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۸۳]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۱۰۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۸۴]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
همچنین نقل شده که دین حق دین همراه با ولایت است و رویگردانی از ولایت اهل حق مایه هلاک است. [۲۸۶]
ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۶۲۶، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
اگرچه سخن مشهور علی علیهالسلام («اِعرِف الحَقَ تَعرِف اَهلَهُ») به حارث بن حوط در جنگ جمل، [۲۸۷]
احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۹، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
[۲۸۸]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۰.
[۲۸۹]
محمد بن محمد مفید، الامالی، ج۱، ص۵، چاپ حسین استادولی و علیاکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۲۹۰]
محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۶۲۶، قم ۱۴۱۴.
بر این دلالت دارد که شناختن حق بر شناختن اهلِ آن مقدّم است؛ اما در احادیث متعددی از رسول خدا صلی الله علیه وآله، که در کتابهای فریقین آمده است، علی علیهالسلام و عمار یاسر، صراحتآ معیار شناخت حق و اهل آن معرفی شدهاند [۲۹۱]
سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۹۶، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴
[۲۹۲]
ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۸۳، قم ۱۴۱۷.
[۲۹۳]
ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۱۳۹، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۲۹۴]
ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۲۹۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
مضمون این روایات، که به وقوع اختلاف و نبرد میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله اشاره دارد، درواقع به مسلمانان کمک میکرد که در فضایی که حق و باطل بههم آمیخته بود، حق را از باطل تمیز دهند. در احادیث شیعی به تقابل دولت حق با دولت باطل نیز اشاره شده و مصداق اَتمِّ دولت حق، دولت قائم آلمحمد علیهالسلام دانسته شده است که در آن حق و عدلْ ظاهر، دلها به هم نزدیک، و حدود الهی اجرا میشود و حق به اهلش بازمیگردد. [۲۹۷]
ابنابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۳۳۴، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
[۲۹۸]
ابن بابویه، کمالالدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۶، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۲۵ - معنای حقوقی حق در احادیثواژه حق در بسیاری از احادیث بر معنای حقوقی دلالت دارد. این معنا در ابعاد گوناگون (مانند حق خدا بر انسان، حق اعضا و جوارح و حقوق متقابل انسانها در مناسبات اجتماعی) مطرح میشود. براساس روایات، منشأ تمامی حقوق، حق خدا بر بندگان است، [۲۹۹]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۳۰۰]
ابنشعبه، تحف العقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، ج۱، ص۲۵۴، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
که از جمله آنها عبادت خالصانه و اطاعت خدا، شریک نگرفتن برای او و تقوای الهی است. [۳۰۱]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۳۰۲]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۳۰۳]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۳۰۴]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۴، ص۱۳۶، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۰۵]
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۱۹، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
اگرچه به گفته علی علیهالسلام حق خدا بر بندگان، موجب ایجاد حق متقابل برای بنده نمیشود، اما در صورت التزام بنده به حقوق الهی، خداوند از سرفضل بر خود لازم کرده است به او پاداشی دوچندان دهد [۳۰۶]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
و امر دنیا و آخرتش را کفایت و او را از عذاب رها کند. [۳۰۷]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۳۰۸]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۳۰۹]
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۱۹، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
اما در مناسبات انسانها هر حقی موجب بهوجود آمدن حقی برای طرف متقابل میشود. [۳۱۰]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
از مجموع احادیث چنین برمیآید که صاحبان حقوق بسیارند، از آن جملهاند والدین (حق والدین)، فرزند (حق فرزندان)، همسر (حقوق خانواده)، همسایه (جار)، مهمان، برادر، و دوست. صاحبان حقوق فقط انسانها نیستند. براساس روایات، اعضای بدن و فرایض دینی (مانند نماز، حج، روزه و صدقه) نیز بر انسان حق دارند. [۳۱۱]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۲، ص۳۱۵، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۱۲]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۳، ص۲۲۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۱۳]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۴، ص۳۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۱۴]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۴، ص۳۳۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۱۵]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۴، ص۲۱۱، بشرح جلالالدین سیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
[۳۱۶]
ابنشعبه، تحف العقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، ج۱، ص۲۵۴، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
[۳۱۷]
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۱۹، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
مجموعه مفصّل و جامعیاز این حقوق در رسالهای کوتاه از امام سجاد علیهالسلام، به نام رسالة الحقوق، آمده است.مطابق این رساله، منشأ تمامی حقوق، حقی است که خدا بر بندگان دارد. بزرگترین حق خدا بر بن ده، عبادت خالصانه و شرک نورزیدن به اوست. براساس این حق اصلی، در هر نعمتی، حقی بر بندگان واجب شده است، که همه این حقوق اهمیت یکسانی ندارند. به تصریح امام علی علیهالسلام، [۳۱۸]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
عظیمترین حقی که خدا بر انسانها واجب ساخته، حقوق متقابل حاکم و مردم است.همچنین بن ابر سخن امام علی علیهالسلام، [۳۱۹]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، خطبه ۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
نهایت حق خدا بر بن ده، شناختن خدا تنها از طریق قرآن و سنّت رسول اکرم است.منابع : (۱) علاوه بر قرآن. (۲) ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. (۳) ابنابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزین فی الاحادیث الدینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵. (۴) ابنابی زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲. (۵) ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش. (۶) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷. (۷) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش. (۸) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴. (۹) ابن بابویه، کمالالدین و تمام النعمة، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. (۱۰) ابنحِبّان، صحیح ابنحبّان، بترتیب ابنبلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۱۱) ابنحنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر. (۱۲) ابنشعبه، تحف العقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. (۱۳) ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. (۱۴) ابنفارس، مقاییس. (۱۵) ابن ماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت). (۱۶) ابنمنظور، لسان العرب. (۱۷) ابوالفتوح رازی، روضالجِنان و روحالجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش. (۱۸) الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمدمفید، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۱۹) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره. (۲۰) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۲۱) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴. (۲۲) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳. (۲۳) محمداعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت: دارصادر. (۲۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش. (۲۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. (۲۶) حسین بن محمد راغباصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران۱۳۳۲ش. (۲۷) محمد بن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴. (۲۸) زمخشری، الکشاف. (۲۹) سیوطی، الاتقان. (۳۰) محمد بن حسن صفارقمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچهباغی تبریزی، قم ۱۴۰۴. (۳۱) طباطبائی، المیزان. (۳۲) سلیمان بن احمد طبرانی، کتابالدعاء، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳. (۳۳) سلیمان بن احمد طبرانى، المعجم الكبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴؛ (۳۴) طبرسی، مجمع البیان. (۳۵) طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن. (۳۶) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴. (۳۷) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت. (۳۸) عبدالرزاق کاشی، شرح فصوصالحکم، چاپ مجید هادیزاده، تهران ۱۳۸۳ش. (۳۹) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم. (۴۰) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست تهران. (۴۱) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۴۲) کلینی، اصول الکافی. (۴۳) علی بن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۴۴) مجلسی، بحارالانوار. (۴۵) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم ۱۳۸۰ش. (۴۶) مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳. (۴۷) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استادولی و علیاکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۴۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدین سیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰. (۴۹) یعقوبی، تاریخ یعقوبی. (۵۰) ادوین كالورلى ، "اهل حق (حقیقت)"، جهان اسلام، LIV (۱۹۶۴) ؛ (۵۱) EI۲، sv "Hakk" (D ب مک دونالد - (EE Calverley)). (۵۲) ویلهلم گزنیوس، عبری Gesenius و واژگان Chaldee به کتاب مقدس عهد عتیق، ترجمه با اضافات و اصلاحات از اصطلاحنامه نویسنده و دیگر آثار ساموئل Prideaux Tregelles، لندن ۱۸۸۴ ؛ (۵۳) Toshihiko ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، مونترال ۱۹۶۶. (۵۴) Toshihiko ایزوتسو، عرفان و تائویسم: یک مطالعه مقایسهای از مفاهیم کلیدی فلسفی، توکیو ۱۹۸۳. ۲۶ - پانویس
۲۷ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۶۳۲۱. |